این محتوا توسط تیم یاراپلاس جمع آوری و منتشر شده است
مردم اغلب فکر می کنند که چون من یک استارت آپ خودمراقبتی را اداره می کنم، باید زندگی کاملا متعادلی داشته باشم. حتی من تصور می کردم که مرزها و عاداتی را که باید برای مراقبت از خودم در حین اداره شرکتم ایجاد کنم، می دانستم.
و با این حال، با وجود صرف سه سال گذشته ساختمان ابریشم + صندر—هر روز به خودمراقبتی فکر میکنم، برای اعضایمان درخواستهای گزارش ماهانه مینویسم، و حتی صدای مدیتیشنهای صوتی در برنامهمان را میدهم—اخیراً متوجه شدم که فرسودگی شغلی را تجربه کردهام که قبلاً هرگز نداشتم.
این به دلیل یک رویداد بزرگ شرکت یا بحران زندگی نبود، بلکه فقط نیازهای معمولی برای یک بنیانگذار بود. هر روز بین فکر کردن به تصویر بزرگ و خاموش کردن آتشهای کوتاهمدت سوئیچ میکردم. من دائماً در مورد عملیات، محصول، بازاریابی و رشد تصمیم می گرفتم. من به هر جلسه بله میگفتم و دائماً مشکل دیگری برای حل کردن پیدا میکردم.
بدون اینکه واقعا متوجه شده باشم، عادات مراقبت شخصی من شروع به از بین رفتن کردند: من به باشگاه نمی رفتم، غذاهای مناسب نمی خوردم و برای خوشحال نگه داشتن افراد زندگیم تحت فشار بودم، حتی اگر زمان اجتماعی کمتری نسبت به همیشه داشتم. . من بیش از حد خودم را توسعه میدادم، اما بهعنوان یک بنیانگذار، آنقدر عادت کردهام که خارج از منطقه راحتم کار کنم و با چالشهای چپ و راست روبرو شوم که هیچ فکری به آن نمیکردم.
تا اینکه یک روز با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم که حتی نتوانستم به گوشی خود نگاه کنم. من مقداری Advil مصرف کردم و امیدوار بودم تا زمانی که یادداشت روزانه صبحم را به پایان برسانم آن را کاهش دهد – اما متوجه شدم که حتی نمی توانم به کلمات روی صفحه نگاه کنم. وقتی حالت تهوع به من دست داد، فهمیدم چیزی اشتباه است. من موفق شدم برای دستیارم پیامکی بفرستم تا تقویم آن روز را پاک کند، سپس برای مشاوره به یکی از دوستان بنیانگذار پیامک فرستادم. او گفت: “من فکر می کنم شما در حال تجربه فرسودگی هستید.” من ناباور بودم، زیرا همیشه فرسودگی شغلی را با اضطراب شدید مرتبط میدانستم، نه خستگی ناتوانکننده.
هشت ساعت بعد را روی مبل دراز کشیدم و هیچ کاری انجام ندادم. من نیاز داشتم که برق را جدا کنم، اما حتی ابزارهای قطع برق مانند کتاب یا پادکست هم خیلی خسته کننده بودند.
بعد از یک روز استراحت، خوشبختانه آماده بودم تا دوباره به میدان بروم. اما می دانستم که اگر علت اصلی را بررسی نکنم، قبل از اینکه بدانم دوباره ناتوان می شوم. و در حالی که مراقبت از خود خوب و قدیمی باعث بهبودی فوری من شد، راهحل بلندمدت شامل تغییرات عمیقتری در نحوه برخورد من با کارم بود.
در اینجا استراتژی هایی وجود دارد که از آن زمان به من کمک کرده است تا از چرخه فرسودگی فرار کنم.
من با ارزیابی مجدد نیازهای انرژی خود شروع کردم
فوراً می دانستم که باید در نحوه گذراندن وقتم تغییراتی ایجاد کنم تا بتوانم بهتر از انرژی خود محافظت کنم.
اینکه تقویمم برای من کار کند
اول، من به دنبال راه هایی برای بازسازی تقویمم بودم. زمانی که دو تا سه ساعت کار متمرکز در روز داشته باشم، تمایل دارم بهترین عملکرد را داشته باشم، اما منجر به فرسودگی شغلی من این ساختار را نادیده می گرفتم. بنابراین هر روز برخی از ساعات کاری بدون وقفه را مسدود کردم و به دنبال جلساتی گشتم که بتوانم از تقویم خود حذف کنم، مانند بررسیهای مکرر که در عوض میتوان بهروزرسانیها را بهصورت ناهمزمان به اشتراک گذاشت.
استفاده از نقشه انرژی برای تفویض اختیار
من همچنین با ایجاد یک نقشه انرژی، نحوه گذراندن وقتم را مجدداً بررسی کردم: تمام کارهای روزانه و هفتگی خود را یادداشت کردم و دسته بندی کردم که کدام یک از آنها باعث شارژ یا تخلیه من شده است. میدانستم که میخواهم بیشتر روزم را صرف فعالیتهای انرژیبخش کنم، بنابراین این کتاب راهنمای فوری برای آنچه که باید به آن واگذار کنم، شد. متوجه شدم که منبع یابی نامزدها و گرفتن تماس های غربالگری زمان و انرژی زیادی را از بین می برد و به راحتی می توان آن را واگذار کرد. تا به امروز، زمانی که لیست کارهایم احساس کند که از کنترل خارج شده است، یک نقشه جدید ایجاد خواهم کرد.
برای خودم وقت رزرو می کنم
در نهایت، من به دنبال راه هایی برای تعهد مجدد به نیازهای سلامتی ام بودم. در طول هفته کلاسهای تمرینی را از قبل رزرو کردم تا از ورزش غافل نشوم و بیشتر در مورد اینکه آخر هفتههایم را با فعالیتهایی مانند روزنامهنگاری، خواندن و گردشهای اجتماعی سرگرمکننده بگذرانم، عمدیتر شدم.

من به جای واکنش بر روی استراتژی کار کرده ام
یکی از مشکلاتی که منجر به فرسودگی من شد این بود که در حالت واکنش قرار گرفته بودم و دائماً با هر سؤال، نیاز و مشکلی که پیش می آمد، خال بازی می کردم. میدانستم که باید استراتژیهای بیشتری در مورد نحوه برخوردم با نیازهای کسبوکارم داشته باشم تا بتوانم به جای اینکه به هزاران جهت کشیده شوم، روی مهمترین وظایف تمرکز کنم.
هر روز یک هدف اصلی را انتخاب کنید
من با اتخاذ تکنیکی که در برنامهریزان Silk + Sonder خود توصیه میکنیم، شروع کردم، که در آن شما انتخاب میکنید یک چیز انجام هر روز که همه چیز را آسان تر می کند. من دوست دارم یک چیز خود را بر روی تفکر خلاق گسترده برای تجارت یا وظایفم متمرکز کنم که از من مدیر اجرایی موثرتری می سازد. من می دانم که، مگر اینکه شرکت به معنای واقعی کلمه در حال سوختن باشد، اینها باید نسبت به سایر وظایفی که در طول روز انجام می شوند اولویت داشته باشند.

ایجاد انتظارات واقع بینانه با تیمم
همچنین باید در مورد اینکه چه زمانی میتوانم به سؤالات پاسخ دهم یا موارد تحویلی اعضای تیمم را بررسی کنم، شفافتر میشدم، حتی اگر در مهلت آنها نبود. من همیشه وسوسه میشوم که کاری را که انجام میدهم متوقف کنم و به نیازهای آنها رسیدگی کنم – بهویژه زمانی که آنها را از انجام کاری باز میدارم – اما متوجه شدم که برقراری ارتباط با جدولهای زمانی واقع بینانه بهتر از تعهد بیش از حد و کم ارائه شده است. یا خودم را در زمین کار می کنم تا به هر حال تحویل بدهم).
به کارمندانم قدرت می دهم که خودشان تصمیم بگیرند
در نهایت، من روی حذف خودم از هر تصمیم تجاری کار کرده ام. اگر یکی از هم تیمیها در زمینهای که اطلاعات زیادی درباره آن ندارم، برای نظر دادن به من مراجعه کند، با آنها صادق خواهم بود که در عین حال که از صحبت کردن در مورد آن خوشحالم، به تخصص آنها اعتماد دارم. این به آنها کمک می کند تا بدانند که می توانند بدون من تصمیم بگیرند. همه جا، برای آنها بهتر بود، برای من بهتر، و برای تجارت بهتر است
من به طور مداوم در حال ایجاد عادات مثبت جدید هستم
در نهایت، دریافتم که سفر برای ایجاد عادات سالم برای جلوگیری از فرسودگی شغلی پیوسته است. زمانی که احساس میکنم فرسودگی دوباره شروع میشود، نه تنها مرتباً مجبور بودهام عادتها را تطبیق دهم یا دوباره به آن متعهد شوم، بلکه باید نیازهایم را به دیگران در زندگیام یادآوری کنم. بالاخره من بهترین مدافع برای رفاه خودم هستم.

کاهش اعلانها و بررسی پیامها در زمان خودم
به عنوان مثال، برای کاهش وسوسه تغییر زمینه و تغییر اولویتهای مورد نظر، اعلانهای Slack و پیشنمایش ایمیلها را از تلفن و رایانه خود غیرفعال کردهام. من از تمایل خود به دعوت عوامل حواسپرتی به داخل آگاه هستم – بهویژه اگر به دیگران کمک کنند تا سریعتر حرکت کنند – اما متوجه شدهام که اغلب اوقات، مشارکت من میتواند منتظر بماند. برای حفظ زمان برای جریان و تفکر خلاق، من این حساب ها را چند بار در روز در برنامه خود بررسی می کنم. من از همین رویکرد در زندگی شخصیام استفاده میکنم و به نامزد و اعضای خانوادهام یادآوری میکنم که صرفاً به این دلیل که در یک جلسه نیستم، به این معنی نیست که برای سؤالات شخصی یا مربوط به خانه در دسترس هستم.
آموزش تیمم در مورد اینکه چه زمانی چیزی را فوری تلقی کنند
مردم میدانند که اگر یک موقعیت اضطراری واقعی وجود داشته باشد، میتوانند به من پیام بدهند یا با من تماس بگیرند، اما من همچنین روی آموزش تیمم کار کردهام که بدانند چه زمانی واقعاً چیزی فوری است. من آنها را تشویق می کنم که از خود بپرسند: “آیا این آنقدر فوری است که هر کاری که Meha روی آن کار می کند، باید در همین لحظه متوقف شود تا به آن کمک کند؟”
وقتی احساس میکنید همه به شما نگاه میکنند، انجام این کار سخت است، اما در نهایت فکر میکنم بنیانگذاران بیش از آنچه نیاز دارند به خودشان فشار میآورند. متوجه شده ام که تیم من از اعتماد من به آنها و همچنین شفافیت من در مورد نیازهایم قدردانی می کند. در واقع، آنها به این موضوع احترام می گذارند که من خودم را طوری تنظیم می کنم که بهترین کارم را برای آنها و برای تجارت انجام دهم.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!